اتوبوس خط ۲۵، از یه طرف می‌خوره مرکز شهر و از اون‌طرف دانشگاه. اخیرا شلوغ‌تر شده، دو طبقه پر میشه و جای نشستن نیست. خونه رو در همین مسیر گرفتم بین مرکز شهر و دانشگاه که خَیرُ الاُمور اوسَطِها. باد شدیدی میاد، پشت به باد می‌ایستم که کمتر اذیت کنه. …

تو انگار کن از روستا رفتی شهر، مرام و احوالات آدما منظورمه وگرنه که جفت‌شون تو یه متحده! پایتخت‌ان. آدما تیپ مهمونی، همه ادکلن‌زده و سانتی‌مانتال دارن می‌دون از این ایستگاه به اون ایستگاه، اخلاقم ندارن اکثرشون؛ خلاصه شهری دیگه. اینجا سیستم حمل و نقل شهری‌شون Contact less هست، یعنی …

نوار نقاله همینجور می‌چرخه و چمدونا نیومدن هنوز، مرتضی رسیده فرودگاه و میاد دنبالت. چند وقتی هست که خیلی پیگیر وضع کشور اعم از سیاسی و اجتماعی و بی‌لیاقتی مسئولین نیستم، مگه اینکه اداره‌ای می‌رفتم و گیر اداری‌ای می‌خوردم، یه غری می‌زدم که بابا چه‌ وضع مملکته. چمدون قهوه‌ای رو‌ …

پلاستیک آقا، پلاستیک خیلی مهمه. چند پی (پنس) شارژشه. صبح شنبه روزی میری واسه دویدن، پلن عصر گشتن و خرید خونه‌اس. برنامه زندگی تومنی سنار فرق داره، دیگه داستان نمی‌تونه خرید صبحونه و لاته تیک‌اوی و خرید طرح ترافیک و ناهار رستوران و الخ باشه. از دویدن بر می‌گردی، قهوه …

آن‌که عالم مست گفت‌ش آمدی ”کَلَّمینی یا حُمیرا“ می‌زدی چند وقتی بود داشتم فکر می‌کردم که ما گاها به قدری غرق در جست و جوی معنا می‌شویم که آن اصلی را که معنا قرار بود قوام‌بخش‌ش باشد فراموش می‌کنیم. نتیجه هم می‌شود لابد گم شدن در پارادایم‌های مختلف، تمرکز و …

The weight of your silence is very terrible. این جمله مونولوگی هست از فیلم سایلنس. مونولوگی که کشیشِ متعهدِ در دردسر افتاده با خدا داره. به نظرم این کشیش به نوعی نماینده انسان دین‌دار معاصر هست. انسانی که هیچ‌وقت نتونسته و نخواهد توانست با خدای خود دیالوگی داشته باشه. سکوتی …

اگر دشوار نبود لازم‌ نبود به آن امید داشته باشیم، بلکه تنها کافی بود انتظارش را بکشیم یادمه یه فیلمی رو برای کلاس زبان باید پیاده می‌کردیم به اسم GI Jane. یه مونولوگ خیلی جالب داشت اون مربی‌ای که آموزش میداد به نیروهای ویژه آمریکایی که می‌گفت “pain is your …

عرض‌م اینه که جمع مهمه، اون تجربه جمع‌بودگی، گعده داشتن، علقه  داشتن به یک گعده/جمع.  کلا برای دیدن/شنیدن/خوندن خیلی وسواس دارم. مثلا شاید وقتی تنهام هیچ‌وقت شش و هشت گوش ندم ولی تو مسافرت گوش میدیم با ملت و هر و‌ کر. یا مثلا تنهایی واسه یه فیلم/کنسرت/تئاتری که به …

‏ما به اندازه کافی به بیرون از خود رسیده‌ایم، حال وقت این است که خود را اصلاح کنیم. شاید هیچ چیز مثل این جمله بلاتکیلفی، سرگشتگی و بی‌هویتی تعداد کثیری از اهل عالم رو نشون نده و به سخره نگیره. سخره از این جهت که اکثر ما به بهانه رسیدن …

دیروز با عزیزی از وبلاگ و اشارات و نوشتن صحبت می‌کردم.  چند نکته در مورد وبلاگی که می‌نویسم و وبلاگ‌هایی که می‌خونم. من به جد معتقدم بسیاری از کتاب‌ها/مقالات/متونی که می‌خونم حرف جدید و دست‌گیری برام نداره اما از خوندن این‌ها دنبال یک چیز هستم و اون آشنایی‌زدایی، غبار روبی …