حَنین

هو المحبوب؛

حنین رو معجم‌های عربی اینجور توضیح دادن “صوت الأم الى ولدها”، “صوت الريح و النسيم الرقيق”، “صوت المشتاق”. به انگلیسی ترجمه کردن longing/craving. به فارسی مثلا میشه اشتیاق.

درویش میگه “الحنين هو زائر المساء، حيث تبحث عن آثارك فيما حولك ولا تجده”

‏احن اليك 

‏حنين الغريب اذا ذكر الأهل و الموطن

نزدیکای رفتن که شده بود اینو بیشتر می‌فهمیدم. این که هر تیکه‌ت یه جایی باشه، پیش هر کدوم بری آروم نداری که برگردی. پا در هوایی، که سعدی نتوان به هیچ کشتن/الا به فراق روی احباب. اینا همه و همه‌اش فکره و تو می‌دونی که همه‌شون سالم‌ان. فکرم رفت پیش خانواده‌های سوری، فلسطینی، یمنی، عراقی، خارمیانه‌ای. یکی که نمی‌دونه وقتی عزیزش از خونه میره بیرون، بر می‌گرده یا نه که اون صوت‌الأم إلی ولدها رو می‌شنوه باز یا نه. همین دلهره‌ی مچاله‌کننده‌‌یِ دلِ شاعرِ عربه که وقتی می‌خونی‌اش “الحنین هو زائر المساء” دل آدم رو می‌کشه دنبال خودش و هیچ ترجمه‌ای نمی‌تونه اون سوز اصلی رو منتقل کنه. 

این باید خیلی طولانی‌تر/مفصل‌تر می‌شد ولی به قدر اَشارتی…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *