زیتونِ نارس

افراد زیادی از فلسطینی‌ها و شناس‌های مقاومت جمع شده بودند تا متن سخنرانی او را در سازمان ملل به عنوان اولین فلسطینی‌ای که “به نام مردم فلسطین” در سازمان ملل صحبت می‌کند بنویسند. 

ابوعمار تقریبا یک سال بعد از حمله یک گروه فلسطینی به ورزشکاران اسراییلی در برلین در سال ۱۹۷۳ به سازمان ملل دعوت شد تا صدای مردم فلسطین باشد به این امید که بتواند فلسطینی‌ای را به فلسطین بازگرداند. 

او شاید اولین نماینده ملتی بود که مسلح در جایگاه سخنرانی سازمان ملل وارد شد و آن جمله معروف را که محمود درویش گفته بود خواند: “من امروز به میان شما آمدم با شاخه زیتون در یک دست و سلاح رزمنده راه آزادی در دست دیگر، نگذارید شاخه زیتون از دست من بیفتد” ابوعمار و تمام آنانی که پشتوانه او بودند برای حضور در سازمان ملل این امید را داشتند که تهدید او همزمان با نشان دادن در باغ سبز می‌تواند راهی باشد برای برگشتن فلسطینیان، اما دریغ از توانایی در برگرداندن یک فلسطینی. 

چند سال پیش با دوستان قصد انجام فعالیتی برای فلسطین داشتیم همان‌هنگام که غزه زیر آتش اسراییل بود و تشکیلات خودگردان مشغول مذاکره و حماس مشغول موشک‌باری. نکته در همین خط پیش بود، نکته‌ای که شاید ابوعمار هم از آن را می‌دانست و از قصد توجه نمی‌کرد؛ شاید به امید کاهش درد فلسطینی‌ها در همه آن سال‌ها و سال‌های بعد از آن. اختلاف؛ فلسطین دچار اختلاف بود و هست. هر گروهی اول علیه هموطن خود و بعد علیه اسراییل مبارزه می‌کند. همین شرایط ابوعمار چریک را به دیپلماتی با شاخه زیتونی نارس در دست تبدیل کرد. دو رویی و تذبذب فلسطینی‌ها را شکست داد تا هم‌الان. 

این پوستر را حسین حمدیه برای همان فعالیت (البته نیمه‌مانده) طراحی کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *