ما به اندازه کافی به بیرون از خود رسیدهایم، حال وقت این است که خود را اصلاح کنیم.
شاید هیچ چیز مثل این جمله بلاتکیلفی، سرگشتگی و بیهویتی تعداد کثیری از اهل عالم رو نشون نده و به سخره نگیره. سخره از این جهت که اکثر ما به بهانه رسیدن به مشغلههای سیاسی/اجتماعی/فرهنگی/انساندوستانه، ساخت درون رو رها کردیم. فعالین سیاسی برای آبادانی دنیای مردم اخلاق رو به لجن میکشن، فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی شده ویترینی برای دیده شدن و شوآف، شرکتهای بزرگ برای کاهش بار مالیاتی یک فعالیت انساندوستانه کوچک رو با کمک رسانه، نجات دادن بشریت از یک بحران نشون میدن. غافل از اینکه اگر خودسازیای نباشه، ساخت بیرونی نیست و این منجلاب پر از کثافتِ بشرِ به ظاهر دیندار ناشی از همینه. دینداریهای بیکیفیت؛ نه فقط اونهایی که به قول اون بزرگوار “شلدین” هستند، بلکه اونهایی که (اگر بخوام از لغت مقابلش استفاده کنم) “سفتدین” هستن و البته تناقضهای رفتاری از سر و روشون/مون میباره.
دارم سریال The Young Pope رو میبینم. پاپ منتخب اعلام میکنه که تا الان به هر جای دنیا که رسیدیم کفایت میکنه. از این به بعد باید خودمونو درست کنیم و بیشتر از قبل یادم اومد که کار صعب است. امر عظیم و بزرگیه، ولی اون چیزی که صعبه پالودن خود وجود ماست. این نه به معنای ترسناک بودن اصل مسیره، نه به معنای ترسناک بودن مقصد و نه به معنای ترسناک بودن خدا، اون چیزی که دردناکه پالودن اندیشه منجمد/صلب شدهاس، برداشتن تکتک این باورهای غلط از تار و پود جان. مواجه شدن با همه خوراکهای نادرستی که دریافت شده تا الان، این کاریه که صعبه.
به نظرم دینامیکی که وجود داشته در اونچه که به عنوان یک پکیج به عنوان دین یا سبکی از زندگی، الان به ما رسیده به قدری زیاده که نمیشه ازش انتظار رسیدن به یک حقیقت جامع رو داشت. چه اینکه مطمئن شدن از اینکه کسی به یک حقیقت جامع دست پیدا کرده تا الان خودش به شدت محل سؤاله که موسای کلیم هم از قسمتیش خَرَّ صَعِقا. اگر بخواهیم اون حقیقت رو جوری کشف کنیم به مثابه کشف یک غار یا فتح یک قله، به وضوح داریم محدودش میکنیم. فکر میکنم باید در این حقیقت غرق شد، نباید به صورت مقصد یا نقطهای بهش نگاه کرد. نباید نگاه ملکیتی بهش داشته باشیم که مثلا الان حقیقت در اختیار ماس. ما باید در اختیار اون باشیم و اون خودش با دینامیکی که داره میبرد آنجا که خاطرخواه اوست. القصه که بیابانیست در پیش، باید دنبال آتشی بود.